مقدمه

در تحقیقات اخیر بسیاری از مدیران اجرایی نگرانی های حادی گزارش داده اند نسبت به اینکه چگونه میتوان تیمی خوب درست کرد یا چطور در تیم، خوب کار کرد. در واقع مقاله زیر میخواهد یافته های سیستماتیکی ارائه دهد که چرا برخی تیمها خوب کار میکنند و برخی دیگر ناموفق هستند؟ آیا با بالا رفتن درجه مدیریتی، نیاز و توجه به تیم ها بیشتر میشود یا خیر؟ آیا موفقیت های قبلی یک مدیر اجرایی مانعی برای مشارکت در کار تیمی و شنیدن انتقادات هست؟

     در طول دهه های گذشته، در جوامع مختلف، فرهنگی راجع به تیم رشد کرده است. حتی در جامعه ای مثل امریکا که بسیار فرد گرا هست، تیمها بسیار مقدس جلوه کرده اند. باوری که تیمها ما را خلاق تر و کارآمدتر میکند، بسیار شایع شده است؛ تا جایی که مدیران در مواجه با یک اقدام چالشی به سرعت به این فکر می افتند که تشکیل تیم بهترین راه برای به ثمر رساندن آن چالش است. 

اغلب مدیران نسبت به مضرات فردگرایی بیشتر آگاهی دارند، هر چند که اغلب نمی دانند تیم ها تا چه حد میتوانند مخرب باشند، زمانی که همین تیم ها، صدای فردگرایی را با قدرت کنترل خود خفه می کنند. بسیاری از اقتصاد دانان در شگفتند آیا بحران اقتصادی گذشته به این شدت شکل می گرفت اگر افراد در جلسات تصمیم گیری تیمی با صدای بلندتری مخالفت خود را نسبت به تصمیمات غلط تیم ابراز می کردند؟

چرا تیمها خوب کار نمی کنند 

آقای پروفسور هکمن [1] می گوید: "من می دانم که وقتی تیمی تشکیل می شود ، امکان اینکه نتیجه ای شگفت انگیز، سحرآمیزو غیر قابل تصور خلق کند وجود دارد، ولی روی آن حساب باز نکنید. تحقیق ها به طور مداوم نشان می دهد که تیم ها علیرغم منابع بیش از حدی که در اختیار دارند، کمتر از حد انتظار ظاهر می شوند. چراکه مشکلات مربوط به هماهنگی و انگیزه، عموما منافع همکاری تیمی را از بین می برد(Coutu & Beschloss, 2009)." 

ادامه مطلب را با تهیه مقاله 20 صفحه ای "موانع کار تیمی" مطالعه بفرمایید:

[1] Richard Hackman