وبلاگ
کار گروهی، یکپارچگی، همکاری تیمی و هم افزایی در گروه، همه لغت هایی هستند که امروزه در سازمان ها بسیار به کار می رود. امروزه باوری که تیمها ما را خلاق تر و کار آمدتر می کند، بسیار شایع شده است. از طرفی، مدیران سازمانها بسیار با یکدیگر کشمکش دارند و در بسیاری موارد به دلیل عدم توانایی در همکاری با یکدیگر مشکلات فراوانی در عملکرد سازمان به بار می آورند. وقتی مدیران نتوانند با یکدیگر همکاری کنند، اتفاقات بدی در سازمان رخ می دهد. در این مقاله ابتدا درباره برخی برداشت های رایج و نادرست در کار گروهی بحث و بررسی می شود؛ و اینکه چرا برخی تیمها خوب کار میکنند و برخی دیگر ناموفق هستند؟ سپس با توجه به نقش حیاتی مدیران مستقیم یا رده پایین در اجرای برنامه های استراتژیک و ارتقاء عملکرد سازمان، به معرفی برخی متغیرهایی که مانع همکاری و کار گروهی مدیران مستقیم می شود، پرداخته و راهکارهایی برای پیشرفت کار تیمی این رده از مدیران ارائه می شود.
چگونه می توان در این اقیانوس قرمز کسب و کارها موفق باشیم ؟ با تلاش زیاد ؟ البته خوش شانسی هم برای موفقیت یک کسب و کار شرط مهمی است؛ اما مهم ترین عامل، تغییرات جدی است که ما در مفهوم مدیریت پدید می آوریم ، بدون این تغییرات، سخت کوشی و شانس به ما کمک نخواهند کرد. در حالی که ابزارهای مدیریت در دنیای صنعتی با فرسودگی آشکاری مواجه است، تفکر مشارکت دادن کارکنان، موجب رشد تغییرات ادراکی در مدیریت شده است.
چرا شرکتها باید از متدورا و روشهای منحصر به فرد آن استفاده کنند؟ شرکتها در دنیای رقابتی امروز به راهحلهای سیستماتیک، عملی و مبتنی بر داده نیاز دارند، نه صرفاً به توصیههای کلی و غیرقابل اجرا. متدورا با شعار «مشاوره، به روشی نظاممند» (Consulting, Codified) تضمین میکند که هر استراتژی، ابزار و روشی که ارائه می دهد دارای ویژگیهای زیر باشد:
امروزه شرکت ها در تلاش برای دستیابی به مشتریان دائماً در حال ارائه شیوه های نوین در بازاریابی هستند. اگرچه بسیاری از این روش های غیر سنتی با استفاده از ابزارهای هوشمند ، تکنیک های سرگرم کننده و بیخطر بسیار موثر در جذب مشتری هستند، برخی به شیوه های فریبکارانه برای دستیابی به مشتری متوسل می شوند. یکی از معروفترین این تکنیکها بنام بازاریابی دزدکی(stealth marketing) شهرت دارد که از روش های پوشیده و محرمانه مختلفی استفاده می کند. در این روشها که به زیرگروه های مختلفی هم تقسیم و نامگذاری شده است، مصرف کننده متوجه رابطه پیام تجاری با شرکت تولید کننده یا حامی این کمپین بازاریابی نمی شود. هدف از این مقاله آشنایی با این روشهای پنهانی بازاریابی، شناخت مرز اخلاقی و غیر اخلاقی بین بازاریابی پنهانی و بازاریابی دزدکی است. در نهایت، این مقاله در تلاش است تا با بررسی بیشتر این چالش اخلاقی در علم بازاربایی به تجزیه تحلیل راه حل های ممکن برای بازاریاب ها و سیاست گذران در این حوزه بپردازد.